جنین آزادی
کوچولوی امرآبادی
چقدر پسرمن با تو فرق داره
تو از الان تجربه در بند بودن رو پیدا کردی
صدای مامان اینا رو می شنوی
گوش ات پرشده از حرف هایی که بوی آزادی می ده
دلت برای صدای بابا هم تنگ شده
یه کم گوش ات رو تیزتر کنی صدای اون هم میاد
بابا هم زیر همین سقفه یه کم اونورتر
بابا یه روز اومد شما رو آزاد کنه
اما قاضی ترجیح داد که خانواده کنار هم باشند
زیر یه سقف
تو با ما خیلی فرق داری
اضطراب مامان را حس میکنی
اما سکوت میکنی
تو به موسیقی احتیاج داری
به آرامش مامان
تو با جنین های دیگه فرق داری
صدات در نمیاد،غر نمیزنی
از شرایط بند گله نمیکنی
به مامانت لگد نمیزنی
کوچولوی متفاوت
روزی که تو بدنیا بیایی
شاید یه روز خوب
شاید یه روز بد
شاید آبی باشه آسمون
شاید خاکستری 18درصد
شاید هم بشه روز آزادی
شاید بخاطر حافظه ات
صاحب یک پرونده بشی
ازت بازجویی کنند
چی شنیدی؟
آره کوچولو
تو با پسر من خیلی فرق داری
و ....این همه کافی است
تا نام جنین آزادی را داشته باشی