Saturday, March 10, 2007

سوء تفاوت


همه خسته شدن

هیچکس حرفی نداره

من زبونم باز شده

مثل سگ میخندم

مثل بلبل حرف میزنم

مثل یه گل شدم

آزاردهنده بیدرد

گرگ یا گل

هیچ کدام

گرینوش شاید

................................

کلاس آزمایشی دوستی تشکیل نشد چون آسمان دلش سرخ بود از ناشفیقی از منبع انرژی آفتاب خورده
زبونش چاک چاک شده راهش دوره اون یه پدر یا یه پرستار مهربونه
خوابم میاد بچه ها ... با من مهربون نباشید زیادیم میشه میزنه بالا
فقر محبت همه جا رو گرفته چون همش خرج من شده
تا حالا دیدین یه گرگ پیر درباره کوتاه کردن موهاش از یه گربه سیاه خواب آلود نظر بخواد؟
تا یه جایی زبونت حرف میزنه از یه مرحله آسون که رد میشی چشمات به آدم میگن که
....
یه روز که چشمات رو میبندی دستهای سگ پشمالو به حرکت در میاد و من که خوابم میاد