Thursday, October 23, 2008

جشن خانوادگی



بازی بی صدا کنید بچه ها (کلیشه از سی سال پیش)
...
من تو گوش این ملت می زنم ( کلیشه از سی سال پیش)
...
الو 197؟ می خواستم بگم که دخترایرونی با فرهنگ هزاران ساله به گشت ارشاد نیاز نداره! ( داغ داغ سه ساعت پیش)
با این کار تمام مشکلات حل می شود و از فردا گشت ارشاد بساط اش را جمع می کند و می رود در کوچه و خیابان های خلوت و تاریک ساکن می شوند تا جلوی کیف قاپان و مزاحمین نوامیس را بگیرند
کسی که این جملات رو بشنوه و تکرار نکنه خر می باشد
...
کلیشه شدید ملت؟ مگر ناچارید؟ 4 سال وقت داشتید تا شماره اول را بیرون بیاورید.
چرا شب آخر تازه به فکر عکس برای مطالب تان افتادید؟
چرا روز آخر جا زدید؟
...
لاهیجان سال 1374
.........
-شما باید از هم جدا زندگی کنید؟
چرا؟
-مصلحت خوابگاه و دانشگاه
چرا؟
-مصلحت دیدیم که جدا زندگی کنید.
چرا؟ چرا؟ چرا؟
- آخر در این شهر وقتی پنج دختر باهم راه بروند و همیشه با هم باشند ...خوب کمی مشکوک است و جلب توجه می کند. اینجا که تهران نیست که بروید بازار ولیعصر و هره کره کنید( منظورش بازار صفویه بود)
...
امروز من مغرور از ریز ریز کردن مدرک خاک بر سر گرفته، نشسته ام وجشن خانوادگی گرفته ام.
بچه ها و ذوق اسباب بازی جدیدشان با برد 57 متر ما را هم به وجد می آورد.
ما لبخند می زنیم تا 17 سال دیگر بروند دانشگاه و برای مصلحت دنیا و صلاح دید خدایان از هم جدا زندگی کنند.
آستانه تحمل مان آنقدر بالا رفته که حتی اگر تبعیدمان کنند به اوگادوگو هم باز به مصلحت مصلحت طلبان احترام می گذاریم.
جاده ای در دست احداث است در آنجا که می رود به سوی اسباب بازی فروشی برای پسرها.
انوش عتیقه فروش رفت انتهای جاده با کراوات رای داد تا به دنیا ثابت کند که اصلاح طلبان با دیگران فرق دارند و چه کسی در دنیا فهمید که منظور او چه بود؟ همان کسی که او را در کازینوی پاریس دید و گفت : آمدم اینجا ببینم در فرانسه مدرک چکی چند است؟ برای کابینه بعدی می خواهم اگر مصلحت باشد که در این کابینت نمانم چون بوی آب هویج می دهد و منم حسسسسساااااس
کوچه خلوت و تراس تاریک. در رقابت با دودکش هوای اطراف را آلوده می کنیم.
هوا سرد است، "سهام ات را نمی خواهند پاسخ گفت" *
عکس یارو را با وجنات و سکنات اش زده اند صفحه اول که میگوید:" من آمده ام وای وای!"
از تحریریه داد می زند -خوب منم آمده ام ولی وای وای نمی کنم.
.........
می آیی برویم از این شهر من و تو؟
تو دست منو بگیری و بگذاری توی جیب ات بی دغدغه!

....
سنگ نوشته های مریم صحاف زاده
عکس از ر.م دوستم
* تیتری که حذف شد از معصومه طاهرخانی دوستم