Sunday, January 13, 2008

Her Majesty



ملکه بودن و ملکه شدن از نظر من کاملا" اکتسابی است
این نظر برمیگردد به تحقیقات من درباره ملکه های زشت و زیبای دنیا
از وقتی شروع شد که برای اولین بار ملکه رانیا عبدالله، بانوی اول اردن و از نظر من بانوی اول جهان را دیدم.
اولین نگاه من کاملا ظاهری بود ولی در انتهای تحقیقاتم* متوجه شدم این باطن او بوده که ظاهرش را این چنین زیبا ساخته است
او از هر نظر و تمام و کمال یک ملکه است
رانیا از جهان عرب و حتی از جهان اسلام میتواند یک نمونه و حتی یک نماینده مناسب برای دفاع از حقوق تمامی زنانی باشد که به ناحق
 زیر پوشش فاسد و کهنه جهان امروز و با بهانه های زشت از صحنه کنار گذاشته شده اند
و اما نامه زیر مربوط میشود به نامه الیزابت اول به یکی از خواستگارانش دوک آنژو که برخلاف خواسته قلبی مجبور به رد او شد...فقط به خاطر اختلاف مذاهبشان
این نامه فقط از یک ملکه واقعی بر می آید و نه هیچ کس دیگری


"I grieve and dare not show my discontent,
I love and yet am forced to seem to hate,
I do, yet dare not say I ever meant,
I seem stark mute but inwardly do prate.
I am and not, I freeze and yet am burned,
Since from myself another self I turned.
My care is like my shadow in the sun,
Follows me flying, flies when I pursue it,
Stands and lies by me, doth what I have done.
His too familiar care doth make me rue it.
No means I find to rid him from my breast,
Till by the end of things it be supprest.
Some gentler passion slide into my mind,
For I am soft and made of melting snow;
Or be more cruel, love, and so be kind.
Let me or float or sink, be high or low.
Or let me live with some more sweet content,
Or die and so forget what love ere meant."


*
تحقیقات من از نظرات عموم مردم و برخی از همکاران خوبم و اطلاعاتی در خبر ها و اینترنت بوده است.